Saturday, January 28, 2012

اولین پریودی بعد از سقط

امروز پریود شدم مثل  همیشه با لکه بینی  شروع   شده. سینهام درد داره . و همون سر درد دور چشم و خواب آلودگی . الان دیگه سر گرم کارو زندگی شدم و از اون حالت در اومدم. هر چند بعضی وقتها دلم هوری میریزه و دلشوره میگیرم. کتاب های سقط ، به دستم رسید . اون جور که من فهمیدم، دو نوع  تفکر و شیوه برای درمان  سقت  مکرر، وجود داره و هر کدوم از کتاب ها طرفدار یک شیوه هاست. بعضی دکترا میگن، سقط، شانسیه، درمان هم نداره ، بعضی زنها چندین بار  سقط میکنند آخرش ممکنه یکیش بگیره. بعضی دکتر ها مثله دکتر الن بیر، معتقده که سقط یک نوع بیماری است. و بدن زن برای یک باروری سالم ساخته شده و اگر  بیش از 3 بار سقط  و یا   یک بار سقط پوچ اتفاق بیافته، حتمن  مشکلی هست و باید درمان شد. اون معتقده که یک عامل اصلی سقط مشکل در دستگاه ایمنی بدن است. فکر میکنم دکترهای ایران هم تا حدودی با این نظر موافقان. ۸ فوریه با دکترم اینجا  قرار  دارم. اگه این هم بخواد    بگه " بد لاک "  میرم ایران برای درمان . 

امروز دو شنبه ، روز ۳ پریودی است. خوشبختانه لخته خون ندارم اما خون ریزی نسبتا شدید است .  مثل  بعد از سقط،قرمز روشن است. هر ۳-۴ ساعت باید نور آواز کنم.  است  دل و کمرم  کمی  درد میکند . اگه بخوام رنکش کنم. از ۱ تا ۱۰ ، اگه ۱۰ سقط باشه ، این ۳ است .  سینه هم هم کمی درد داره.
 امروز پنج شنبه بود و همچنین خون ریزی هست.
 امروز ۱ شنبه ، روز ۹پریودی است همچنان لکه بینی دارم. این دفعه خون ریزی و مدتش از یک پریودی معمولی بیشتر بود. نکته قابل توجه  اینه که هر دو  سینه هم درد دارند و ناراحت هستند. قلبم هم دریز یک کم درد میکرد و بعضی وقتها  تپش قلب دارم.
 امروز ۲ شنبه است وپاک شدم یعنی ۱۰ روز کامل.

دارم غذامو برسی میکنم تا همچی بخورم. پست بعدی، راجبه-ش مینویسم .   

Tuesday, January 10, 2012

میدونم اسم این بلاگ را امیدوار گذاشتم. که توش حرفای خوب بزنم از امید بگم. ولی اعتراف میکنم خیلی سخته.  

Thursday, January 5, 2012

لذت صفر بودن هورمونها


امروز ۵ شنبه است. لکه بینیم تمام  شده. و تقریبا بدنم به حالت تعادلش رسیده. روحیه ام   خیلی بهتره. خدا را شکر بدنم همون طوری که باید  جلو رفته. میخوام بیشتر با بدنم  دوست باشم. شاید خدا بخواهد و دفعه بعد  بهتر بشه.          

Tuesday, January 3, 2012

امروز سه شنبه ،  لکه بینی هنوز هست.  سمت  راستم هم درد میگیره ول میکنه . اینا همه خیلی سخت نیست   از همه بدتر سر درد  صبح ها است. امروز که تا عصر ادامه داشت. دو طرف چشمام    درد  میکنه. هر موقع روم فشار است این سر درد را دارم. دوست دارم چشمام را ببندم.  صورتم هم کلی جوش زده. ولی خوب اینا رو بیخیال. ۲ تا کتاب خوب در زمینه بیماریم پیدا کردم و خریدم  تا یک هفته دیگه دستم میرسه. خیلی دوست دارم تو این زمینه بیشتر بدونم . بی صبرانه منتظرم به دستم برسه. و بخونمشون. فعلا برای شادی روحیه این  پیشو را نگاه کنید.   

Monday, January 2, 2012

امروز ۲ شنبه است. با اینکه ۱۰ روز از  سقت گذشته هنوز لکه بینی دارم. سمت راست دلم هم درد میکنه و هنوز  سینه هام  هم مثل  دوره حاملگی درد داره.امروز  رفتم بیمارستان برای چک کردن. گفتند که رحم خالیه و نمیدونند چرا این دارد ها هنوز هست و احتمالا تا یک هفته دیگه تموم میشه.  بعضی اوقات ترس بد جوری  همه وجودمو میگیره میگم اگه نشه چی ؟   من چطوری  این همه رویا و آرزو که داشتم را بکشم. میدونم باید این تفکرات را از خودم دور کنم اما سخته.    این  تلنگر خدا بدجوری محکم بوده ، که آهای   فکر نکن چیزای بد فقط مال مردمه تو هم میتونی تو استثناها باشی. چه تضمینی هست که من از این گروه در بیام و به گروه آدمهای معمولی بپیوندم. هیچی ! ولی باید به خدا اعتماد کنم و بهش توکل داشته باشم. خودم و همسرم و زندگیم را به تو میسپارم خدا ما را فراموش نکن .